فعالیت مجدد وبلاگ

دوستان و بینندگان این وبلاگ ،


این وبلاگ مدتی طولانی کار خود را متوقف کرد . من ، با کمال مسرت به بازبینان وبلاگم اطلاع می رسانم که این وبلاگ در امسال که سال 1389 شمسی می باشد به کار خود ادامه خواهد داد .


سال نو مبارک . با آرزوی شادکامی .

انواع شرکت های جارو سازی و مدل ها

شرکت های جارو سازی و مدل ها

برای اطلاعات بیشتر درباره ی جاروها لطفا به کتاب کوییدیچ در گذر زمان مراجعه کنید. این کتاب بر روی وبلاگ قرار داده شده است .

 شیشه آبی


جارویی مناسب همه اعضای خانواده با سیستم دزدگیر .

جارو های سری پاک جارو


سری دسته جاروهای ورزشی توسط شرکت پاک جارو از سال 1926 تولید شد .

    * پاک جاروی یک

    اولین جارو از سری پاک جاروها این مدل (در سال 1926 تولید شد) بر خلاف مدل های قبل بسیار مورد توجه قرار گرفت. در طول یکسال که از تولید پاک جاروی یک گذشت این جارو توانست مقام اول در بازار را به دست آورد، چون خصوصا برای استفاده های ورزشی تولید شده بود .

    * پاک جاروی دو

    این جارو که در سال 1934 تولید شد در واقع نسخه تصحیح شده ی پاک جاروی یک بود .

    * پاک جاروی سه

    این جارو نیز مدل تصحیح شده ی پاک جاروی دو بود که در سال 1937 تولید شد .

    * پاک جاروی پنج

    دو قلوهای ویزلی از این جارو استفاده می کردند .

    * پاک جاروی شش

    طفره زن، در شماره ی ماه سپتامبر (یا شاید هم آگوست) سال 1995 ، مصاحبه ای با یک جادوگر را چاپ کرد که ادعا می کرد با یکی از این جاروها به کره ی ماه رفته و برای اثبات ادعای خود یک کیسه تخم قورباغه از ماه آورده است .

    * پاک جاروی هفت

    الیور وود پس از آشنایی با هری فکر می کرد که این جارو برای او مناسب است . این موضوع نشان می دهد که تا آن موقع هیچ مدل بالاتری از پاک جاروها در بازار وجود نداشته است. بیشتر بازیکنان تیم ریونکلاو در سومین سال تحصیل هری از این جاروها استفاده می کردند .

    * پاک جاروی یازده

    پاک جاروی یازده آخرین جارو از این سری بود .


جارو های سری شهاب


سری این جاروها توسط شرکت شهاب ساخته شد (تولید شده در سال 1929) :

    * شهاب 140

    اولین مدل از سری شهاب به این علت 140 نامیده شد چون در طول ساخت آن به همین تعداد آزمایش انجام شده بود. این مدل (تولید شده در سال 1929) مجهز به طلسم ضد ضربه بود .

    * شهاب 180

    دومین مدل از سری جاروهای شهاب که در سال 1938 به بازار آمد .

    * شهاب 260

    مدل اخیر سری شهاب، که حداکثر در سال 1991 تولید شده است.

    * شهاب 290

    مدل اخیر سری شهاب، که بر طبق نقل رون از کتاب کدام دسته جارو بین صفر تا 60 سرعت دارد تازه اگر باد موافق بوزد .


الربای و اسپادمر


گروه سازنده جارو ریا؛ برای اطلاعات بیشتر از جاروهای این گروه به قسمت تیندربلست و تندرو مراجعه کنید .


آذرخش


آذرخش در تابستان 1993 تولید شد، این جارو سریعترین جاروی دنیاست. هری یک نمونه از آن را که تازه به بازار آمده بود در فروشگاه مرغوبترین وسایل کوییدیچ دید و وسوسه شد تا برای خریدن یکی از آن صندوقش در گرینگوتز را خالی کند . او با این وسوسه مقابله کرد، با این حال، در کمال تعجب یک جاروی آذرخش را در کریسمس از پدر خوانده اش سیریوس بلک هدیه گرفت . تیم آیریش اینترنشنال ساید در جام جهانی کوییدیچ سال 1994 از این جاروها استفاده کرد .

    * شاخه های ظریف، ساخته شده از چوب زبان گنجشک، پوشیده از مقاوم ترین نوع واکس
    * شماره ثبت دستکوب آن مخصوص خود جاروست
    * شاخه های ظریف آن، مطابق اصول آیرودینامیک صیقل خورده است
    * تعادل استوار
    * دقتی بی نظیر
    * تغییر سرعت از صفر تا 150 در ده ثانیه
    * افسون ویژه ی ترمز خلل ناپذیر
    * وقتی آن را بلند می کنید آن را رها کنید، این جارو دقیقا در ارتفاعی مناسب سوار شدن معلق می ماند
    * با کوچکترین اشاره دور می زند، به نظر می رسد که افکار هدایت آن را بر عهده دارند نه دست ها
    * واکنش سریع



فلایت و بارکر


گروه سازنده ی جاروی تویگر ۹۰ .



تویگر 90


جارویی غیر عادی که توسط فلایت و بارکر در سال 1990 ساخته شد، و هیچگاه سرعت خوبی نداشت و به همین دلیل هیچگاه در کوییدیچ مورد استفاده قرار نگرفت .


ماه نورد


مدلی باریک، ساخته شده از چوب زبان گنجشک که برای اولین بار (توسط گلدیز بگبای درسال 1901 ساخته شد) و توانست رکورد ارتفاع را بشکند (یعنی حداکثر رکورد شکسته شده تا وقتی که جارو سوار ادعا کند می تواند با جارو پرواز کند). حداثر سرعت آن کمتر از 70 مایل در ساعت است .


جاروهای سری نیمبوس


سری جاروهای نیمبوس ساخته شده توسط شرکت نیمبوس (تولید شده در سال 1967) .

    * نیمبوس 1000

    اولین مدل از سری نیمبوس، این مدل در عصر خود بی نظیر بود چرا که تا صد مایل سرعت داشت و می توانست در هوا تا 360 درجه بگردد (ک.ز.9). این مدل شرکت نیمبوس را در صنعت جاروسازی به بالاترین مقام رساند، مقامی که اهمیت زیادی داشت.

    * نیمبوس 1001
    * نیمبوس 1500
    * نیمبوس 1700


    این جاروها که به ترتیب بین سالهای 1967 تا 1990 تولید شدند برگرفته از نیمبوس 1000 بودند و موقعیت شرکت نیمبوس را در صنعت ساخت جاروهای ورزشی تثبیت کردند.

    * نیمبوس 2000

   نیمبوس 2000 معجزه و پیشرفتی در صنعت جارو سازی بود .

    * نیمبوس 2001

    این مدل دقیقا پس از آغاز دومین سال تحصیل هری در سال 1992 تولید شد، یعنی یک سال پس از نیمبوس 2000. لوسیوس مالفوی هفت تای آن را برای تیم کوییدیچ اسلایترین خرید. شایعاتی مبنی بر این که این کار دلیل حضور دراکو در مقام جستجوگر تیم بوده است وجود دارد چون او به طور عادی بازیکن ماهری نیست.


اوک شفت 79


یک جاروی سنگین و بزرگ که در سال 1879 توسط الیس گرامیتسون ساخته شد و برای پرواز عادی در نظر گرفته شده است. این همان جارویی بود که توسط جوکاندا سایکس استفاده شد وقتی که او مقام اولین فرد برای رد شدن از اقیانوس آرام به جارو را به دست آورد .


ستاره دنباله دار


ارزان ترین جارو از زمانی که این جارو در سال 1955 تولید شده، ولی خریدار آن همان قدر سود می برد که پول داده؛ و قدرت ستاره دنباله دار در جهت یابی اصلا خوب نیست .

پیکان نقره ای


این مدل توسط لئونارد جویکس کمی بعد از تولید ماه نورد ساخته شد، این مدل سرعت بیشتری نسبت به ماه نورد یا اوک شفت 79 داشت؛ حداکثر سرعت 70 مایل در ساعت در صورت وزیدن باد موافق در آن زمان خیلی خوب بوده است
جارویی که در سال 1940 توسط الدربای و اسپادمور ساخته شد، یعنی 12 سال قبل از تولید تندرو. این جارو کمی آهسته تر از شهاب و پاک جارو پرواز می کند و به همین علت هیچ گاه در ورزش ها استفاده نشده است .
 

گلرت گریندوالد

.: گلرت گریندوالد :.

گلرت گریندل والد جادوگر سیاه برجسته ای بود که دامبلدور بخاطر شکست دادن او مشهور شد، اما او دوست سابق دامبلدور نیز بود. دو نوجوان در سال 1899 درست بعد از بیرون آمدن دامبلدور از هاگوارتز، با هم آشنا شدند.

تاریخ تولد و مرگ


تاریخ تولد: 1883 (دو سال کوچکتر از دامبلدور) .

تاریخ مرگ: 1998؛ در نورمنگارد به دست لرد ولدمورت کشته شد .


خانواده


تبار: اصیل زاده

خاله بزرگ: باتیلدا بگشات نویسنده کتاب تاریخ جادوگری .

روابط: آلبوس دامبلدور در 17 سالگی عاشق هوش بالا و استعداد های چشمگیر او شد، ولی وقتی فهمید گلرت قادر به چه کارهایی است از او بسیار ناامید شد .


شکل ظاهری

مو: موی بور و مجعد تا شانه .
خصوصیت چهره و نگاه: نگاهی شاد و شیطان مانند . 



چوبدستی و غیره


چوبدستی: ابرچوبدستی، یکی از سه یادگار مرگ که آن را از گریگورویچ دزدید.

مدرسه: دانش آموز درخشان در دورمشترانگ ولی در سال 1899 اخراج شد .

شغل: سعی کرد حکومت جادوگران بر مشنگ ها را بنا کند، ولی شکست خورد و تا آخر عمر زندانی شد.

دوران حبس: از 1945 تا 1998 در نورمنگارد، زندانی که برای زندانی های سیاسی خودش ساخته بود حبس شد .


شرح حال


گلرت گریندوالد دو سال از آلبوس دامبلدور کوچکتر ، و در نوجوانی بور بود، موهای موج دارش را تا شانه بلند می گذاشت و نگاهی شاد و شیطان در صورت او وجود داشت.


گریندل والد در موسسه دورمشترانگ دانش آموز ممتازی بود، ولی در سن 16 سالگی اخراج شد. در همان زمان تصمیم گرفت برای چند ماه به خارج از کشور سفر کند و با خاله بزرگش باتیلدا بگشات در دره گودریک زندگی کند چون مجذوب افسانه یادگاران مرگ شده بود و می خواست محلی را که ایگنوتیوس پورل در آنجا مرده و دفن شده جستجو کند . در طول اقامت در دره گودریک، گلرت با آلبوس دامبلدور 18 ساله صمیمی شد و او را هم بسوی نقشه هایش برای سلطه جهانی کشاند. آنها با هم درباره حکومت جادوگران بر مشنگ ها «بخاطر منافع مهم تر» و اینکه چطور یادگاران مرگ یعنی ابرچوبدستی، شنل نامرئی و سنگ حیاط بخش مجدد را پیدا کنند فرضیه بافی می کردند. ولی دوستی آنها فقط چند ماه دوام داشت؛ گریندل والد بعد از کشتن خواهر دیوانه ی دامبلدور ( آریانا دامبلدور ) در یک دعوا، گریخت و دامبلدور به حماقت خود پی برد .

گلرت در طول مدت به قدرت رسیدنش به عنوان یک جادوگر سیاه، زندانی بنام نورمنگارد ساخت تا مخالفانش را در آن نگه دارد. روی سردر این ساختمان نوشته شده بود «به خاطر منافع مهم تر».

نبرد نهایی تماشایی بین دامبلدور و گریندل والد در سال 1945، آخرین سال جنگ جهانی دوم و سالی که ولده مورت هاگوارتز را تمام کرد، به وقوع پیوست. در پایان، دامبلدور دوئل را برد و چوبدستی گریندل والد، یعنی ابرچوبدستی معروف یادگاران مرگ را گرفت. این نبرد آنچنان واقعه مهمی بود که در شکلات قورباغه ای دامبلدور از آن بعنوان یکی از سه چیزی که دامبلدور بخاطر آنها مشهوراست، نام برده شده . گریند والد در نورمنگارد زندانی شد و در آنجا ماند تا اینکه در سال 1998 به دست لرد ولدمورت خبیث به قتل رسید .


اعضای محفل ققنوس در دهه 1990

اعضای محفل ققنوس در دهه 1990

بلک، سیریوس (Black, Sirius)

به محفل اجازه داد تا از خانه اش، میدان گریمولد شماره دوازده، به عنوان قرارگاه استفاده کند. چون وزارت خانه مراقب او بود، به او زیاد اجازه بیرون رفتن داده نمی شد. در سازمان اسرار توسط دختر دایی اش، بلاتریکس لسترنج مرگ خوار، کشته شد.

 

دیگل، ددالوس (Diggle, Dedalus)

جادوگری که جزو گروه نگهبانان پیشتازی بود که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری می کردند. به نظر می رسد که در پنهان کردن هری قبل از شروع هاگوارتز کمک کرده باشد. کلاه مردانه بنفشی را ترجیح می دهد که معمولا وقتی شدیدا هیجان زده می شود، از سرش می افتد .

داج، الفیاس (Doge, Elphias)

جادوگر پیری که صدایی خس خس مانند و موهای نقره ای دارد و همراه با دامبلدور در هاگوارتز حضور داشت. عضو محفل ققنوس اولیه بود و در آن هنگام کلاه احمقانه ای بر سر می گذاشت. همچنین جزو نگهبانان پیشتازی بود که به هری در فرار از خانه دورسلی ها یاری کردند .

 

دامبلدور، آلبوس پرسیوال والفریک برایان (Dumbledore, Albus Percival Wulfric Brian)
مدیر مدرسه سحر و جادوگری هاگوارتز. موسس و رازنگهدار محفل ققنوس. وی نبرد سازمان اسرار را با از کار انداختن همه مرگ خواران و دوئل با ولدمورت، نجات داد . در ژوئن سال 1997 توسط سیوروس اسنیپ کشته شد.

دامبلدور، آبرفورث (Dumbledore, Aberforth)

زمانی که آن عکس دسته جمعی که مودی نگه داشته است، گرفته شد، تنها زمانی بود که مودی آبرفورث را دید. حدودا اواسط آگوست 1996 . آبرفورث برادر آلبوس دامبلدور بود و به عنوان کافه دار در کافه هاگزهد، واقع در هاگزمید کار می کند. در نبرد هاگوارتز، آبرفورث از هاگزهد برای خارج کردن دانش آموزان و کسانی که خواستار جنگیدن بودند، استفاده کرد.

فیگ، آرابلا دورین (Figg, Arabella Doreen)

فشفشه ای که به همراه چندین گربه، در ویستریا واک، دو خیابان دورتر از پرایوت درایو، زندگی می کند. کلید تلاشهای دامبلدور برای مراقبت از هری در زمانی که او با دورسلی ها زندگی می کرد. در روزی که دیوانه سازها به پرایوت درایو آمدند، با ماندانگاس فلچر همکاری می کرد .

 

فلچر، ماندانگاس (Fletcher, Mundungus Dung)

کلاه بردار تجاری می باشد و بهتر است که او را، با وجود غیر قابل اطمینان بودنش، در دست داشت. وی عضو محفل ققنوس اولیه نبوده است . به احتمال زیاد، دانگ باعث و بانی مرگ مودی در نبرد هفت هری بود، زمانی که پس از حمله مرگخواران خودش را غیب کرد.

هاگرید، روبیوس (Hagrid, Rubeus)

نیمه غولی که به همراه مادام ماکسیم برای جستجوی غول ها به کوهستان ها فرستاده شده بود. وی در نبرد برج، نبرد هفت هری و نبرد هاگوارتز جنگید.

جونز، هستیا (Jones, Hestia)

ساحره مو سیاهی با گونه های قرمز است که جزو نگهبانان پیشتازی بود که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری می کردند. عضو جدید محفل ققنوس .

لوپین، ریموس جی. (Lupin, Remus J)

گرگینه. جزو نگهبانان پیشتازی بود که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری می کردند. وجود او ضروری بود چون او تنها کسی بود که هری او را می شناخت و به او اعتماد داشت. لوپین، که همیشه به دلیل وضعیتش نتوانسته شغل عادی داشته باشد، حالا در قرارگاه زندگی کرده و بطور تمام وقت برای محفل کار می کند. وی در نبرد سازمان اسرار و نبرد هفت هری جنگید و در نبرد هاگوارتز، به همراه همسرش نیمفادورا تانکس، کشته شد.

مک گونگال، مینروا (McGonagall, Minerva)

جانور نما. معلم تغییر شکل و معاون دامبلدور در هاگوارتز. وی در نبرد هاگوارتز جنگید.

مودی، الستور «چشم باباقوری» (Moody, Alastor Mad-Eye)

کارآگاه (شناخته شده به عنوان یکی از بهترین کارآگاه های وزارت خانه). وی عضو محفل ققنوس اولیه بود. شناخته شده به عنوان کسی که با وجود اینکه اجازه استفاده از افسون های نابخشودنی را بر ضد ولدمورت در اولین جنگ داشت، هرگز خود را به اندازه مرگخواران تنزل نداد. همیشه سعی داشت مظنونین را زنده دستگیر کند؛ او زخم هایی دارد که چنین چیزی را اثبات می کنند.

 

یکی از کارهای احساساتی اندکش این است که عکس قدیمی و کهنه ای از محفل ققنوس اولیه را نگه داشته است. وی جزو نگهبانان پیشتازی بود که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری دادند. وی در نبرد سازمان اسرار جنگید و در نبرد هفت هری کشته شد.

 

پادمور، استرجس (Podmore, Sturgis)

جادوگر مو بوری با چانه ای بزرگ که دو سال از اسنیپ و والدین هری بزرگتر است. جزو نگهبانان پیشتازی که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری کردند. وی توسط جادوگر نگهبان، اریک مانچ، در 31 آگوست 1995 ساعت یک صبح در وزارت خانه در حالی دستگیر شد که سعی داشت دری امنیتی را به زور باز کند. جرم وی تجاوز از قانون و تلاش برای دزدی بود. او حرفی در دفاع از خودش قبل از ویزنگاموت نزد و در 6 سپتامبر 1995 به شش ماه حبس در آزکابان محکوم شد .

شکلبولت، کینگزلی (Shacklebolt, Kingsley)

کارآگاهی با برتری و توانایی قابل توجه. وی مسئول دستگیری سیریوس بلک بود و گمراهی به وجود می آورد تا از سیریوس محافظت کند و هر جا که ممکن بود توسط آرتور ویزلی حمایت و یاری می شد. کینگزلی توسط فاج انتخاب شده بود تا در مواجهه اش با دامبلدور در مورد الف دال، با او همراه باشد. او عامل اخراج نشدن هری بود. وی جزو نگهبانان پیشتازی بود که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری کردند. به نظر می رسد که شکلبولت جیمز پاتر را می شناخته است؛ زیرا در خانه دورسلی ها هنگامی که شباهت هری به جیمز را یادآور می شد، جیمز را با نام کوچک صدا زد. اگرچه، شکلبولت به عنوان عضوی از محفل ققنوس در دهه 1970 نام برده نشده است. وی در نبرد سازمان اسرار جنگید و دوئل سیریوس با بلاتریکس را ادامه داد؛ ولی بلاتریکس از او گریخت . و در نبرد هفت هری و نبرد هاگوارتز نیز جنگید. او به عنوان وزیر سحر و جادو جانشین روفوس اسکریمجیور و پیوس تیکنسی شد و اصلاحات ضروری بسیاری در وزارت خانه ایجاد کرد.



 

اسنیپ، سیوروس (Snape, Severus)

مرگ خوار سابق و ذهن جوی ورزیده که در دهه 1970، به قیمت به خطر انداختن زندگی اش برای محفل جاسوسی می کرد. هیچوقت در شماره دوازده میدان گریمولد غذا نخورد. نقش اسنیپ این بود که هویت مرگخواری خودش را حفظ کند تا جاسوسی ولدمورت را کرده و از آن اطلاعات برای زنده نگه داشتن هری استفاده کند. در سال 1996، دامبلدور به اسنیپ دستور داد تا در صورتی که نیاز به حفظ پوششش داشت (و دلایل دیگر)، او را بکشد؛ و اسنیپ به تلخی قبول کرد. اسنیپ دامبلدور را در ژوئن 1997 به قتل رساند و در همین سال پس از تسخیر وزارت خانه به دست مرگ خواران، (در حالی که هنوز زیر پوشش مرگ خواری اش بود) مدیر هاگوارتز شد. با وجود این که ولدمورت به وفاداری اسنیپ ایمان داشت، او را در سوء قصد اشتباهی برای به دست آوردن کنترل عصای مرگ به قتل رسانید.

تانکس، نیمفادورا (Tonks, Nymphadora)
کارآگاه، بسیار تازه کار در تابستان 1996، که در تابستان 1995 به تازگی مدرک کارآگاهی اش را گرفت. پس از اینکه محفل دوباره شکل یافت، تانکس در همان سالی که مدرکش را گرفت عضو آن شد. جوان (احتمالا 6 سال بزرگتر از هری) و بسیار دست و پا چلفتی (تقریبا نهان کاری و ردیابی را رد شد و هیچ استعدادی در برخی از اوراد ساده مانند اسکرجیفای نداشت.) بوده، ولی در اختفا و تغییر قیافه استاد است. وی دگرگون نما است و می تواند ظاهرش را هر وقت که بخواهد عوض کند. جزو نگهبانان پیشتازی که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری کردند. عامل مهم جاسوسی محفل در وزارت خانه. او در نبرد سازمان اسرار توسط بلاتریکس لسترنج به شدت زخمی شد . همچنین تانکس در نبرد هفت هری جنگید و به همراه همسرش ریموس لوپین در نبرد هاگوارتز کشته شد.




ونس، املاین (Vance, Emmeline)

ساحره ای باوقار که جزو نگهبانان پیشتازی بود که هری را در فرار از خانه دورسلی ها یاری دادند (م.ق.3). در اولین هفته های جنگ دوم جادوگری به طور نفرت انگیزی توسط مرگ خواران کشته شد (اواخر ژوئن یا اوایل جولای 1996 . سیوروس اسنیپ نزد بلاتریکس ادعا می کرد که او کسی بوده که وی را لو داده است . قتل وی در لندن، نزدیکی خیابان داونینگ به وقوع پیوست .

ویزلی، آرتور (Weasley, Arthur)

افرادی را از وزارت سحر و جادو برای پیوستن به محفل جمع می کند و همچنین اطلاعاتی را در آنجا گرد می آورد. هنگامی که در پست نگهبانی بود توسط مار ولدمورت زخمی شد . وی در نبرد هفت هری و نبرد هاگوارتز جنگید.

ویزلی، بیل (Weasley, Bill)

کاری اداری در گرینگاتز شعبه لندن گرفت تا بتواند به محفل کمک کند. وی با جن ها مذاکره می کرد تا بفهمد از کدام طرف هستند . بیل چنان توسط گری بک در نبرد برج صدمه دیده بود که در ابتدا تصور شده بود که مرده است. او نجات پیدا کرد، ولی به همراه زخم هایی بد شکل و تمایلاتی گرگینه وار. وی در نبرد هفت هری و نبرد هاگوارتز جنگید.

 

ویزلی، چارلی (Weasley, Charlie)

با اژدهاها در رومانی مشغول به کار است و همچنین برای محفل عضو جمع می کند . وی در نبرد هاگوارتز جنگید.

 

ویزلی، مالی (Weasley, Molly)

مسئولیت مرتب کردن خانه شماره 12 گریمولد را بعد از اینکه محفل در آن جا ساکن شد، به عهده گرفت . وی در نبرد هاگوارتز جنگید و بلاتریکس لسترنج را کشت.

اتوبوس شوالیه

.: اتوبوس شوالیه :.

" فقط چوبتو محکم جلوت نگه دار ، رو زمین قدم وردار ، ما تو رو به هر جا که بخوای می بریم "




در مورد اتوبوس شوالیه :

اتوبوس شوالیه یک اتوبوس سه طبقه به رنگ بنفش تیره است که بالای بار بندش نوشته ای طلایی دارد . اتوبوس شوالیه برای جا به جایی ضروری جادوگران آماده شده است . تمام چیزهایی که بهش نیاز دارند در چوبدستی شان گسترش یافته است به طوری که حتی امکان دارد بتوانند یک صندلی در اتوبوس شوالیه برای گردش دور انگلستان رزرو کنند .

استن شانپایک بلیط جمع کن اتوبوس شوالیه است که یونیفورمی به رنگ بنفش می پوشد و گوش هایی بر آمده با صورتی جوش دار دارد . استن حدودا 18 ساله است . ارنی پراگ راننده ی اتوبوس شوالیه است که لباس جادوگری کهنه ای با عینکی ضخیم دارد . راننده و بلیط جمع کن روی صندلی راحتی جلوی اتوبوس مینشینند . در طول شب ، هیچ صندلی ای کف اتوبوس وجود ندارد بلکه شش عدد تخت برای مسافران تعبیه شده است . در طول روز تخت ها جاشون را به صندلی هایی راحتی میدهند که برای مسافران تهیه شده است . شمع هایی که روی دیوارها وجود دارند اتوبوس را روشن می کنند همچنین برای رفتن به طبقات بالا تر پلکانی چوبی تهیه شده است . اگر مردم مواظب خودشان نباشند احتمال زمین خوردن در طول سفر وجود دارد . کرایه رفت و آمد از لیتل وینگینگ تا لندن ۱۱ سیکل است که در صورتی که دو سیکل بیشتر پرداخت شود شکلات داغ ، و در صورتی که دو سیکل دیگر اضافه پرداخت شود مسافران یک ظرف آب داغ خواهند گرفت . مطابق با گفته ی استن ، اتوبوس شوالیه به هر جایی که مسافران بخواهند سفر میکند ، حتی اگر خیلی دور باشد .