جانور نماهای ثبت شده در صده ی اخیر

.: جانورنماهای شناخته شده و ثبت شده  و حالت جانوری آنها :.

    * ایسلون ، فالکو :

شاهین


    * کلیودنا ی کبیر :

پرنده ای آبی و بسیار کوچک


    * لی فای ، مورگانا :

پرنده


    * مک گونگال ، مینروا :

گربه خط دار با نشانه هایی شبیه عینک خودش در اطراف چشم گربه

    * دالرن ، ادوارد :


گراز ی قهوه ای رنگ با دندان های بسیار تیز


    * برنهولد ، مگی :


پروانه ای زیبا


    * کرین ، کوین :


خرس سفید ( قطبی )

آزکابان ، زندان جادوگران

 دژ آزکابان

«برای نگه داشتن زندانی ها به دیوار و دریا احتیاجی نیست، چون زندانی ها اسیر افکار خودشون میشن و قادر نیستن به چیزهای خوب و نشاط انگیز فکر کنن. بیشترشون بعد از چند هفته دیوونه میشن.» ریموس لوپین .


در مکانی بسیار دور، در آب های بسیار سرد دریای شمال جزیره کوچکی قرار داد که میزبان یکی از ترسناکترین مکان های روی زمین است: آزکابان، زندان جادوگری .

آزکابان مکان ترسناکی است. زندانی ها سالها توسط دیوانه سازها نگهبانی می شدند. موجودات مخوفی که به صورت «شیطان های نابینای مکنده روح» توصیف می شوند. غذای آنها احساسات مثبت است، که به این معنی است که بعد از گذراندن مدت زمانی در زندان، زندانی ها تمام امید و احساسات و افکار خوبشان را از دست می دهند و وحشتناکترین و سیاه ترین خاطرات زندگی شان را بیاد می آورند. بعضی دیوانه می شوند و بعضی از ناامیدی می میرند .

اما در زمان به قدرت رسیدن دوباره ولده مورت، دیوانه سازها اجازه دادند که تعدادی از مرگ خوارها فرار کنند و مدتی بعد خودشان هم آزکابان را ترک کردند تا به ولده مورت بپیوندند . بعد از شکست ولدمورت، وزیر جادوی جدید کینگزلی شکلبولت اقداماتی انجام داد تا دیگر دیوانه سازها نقشی در نگهبانی از آزکابان نداشته باشند، که باعث شد هوای جزیره خوشایندتر از قبل شود و از مشکلات زیادی نیز جلوگیری کرد .

موقعیت

به دلیل توضیحاتی که سیریوس بلک درباره فرارش از آزکابان داد، برخی اینطور برداشت کرده اند که جزیره باید در مکانی جنوبی تر از جایی که رولینگ در دریای شمال توصیف کرد واقع شده باشد. سیریوس به وضوح اظهار کرد که به طرف ساحل شنا کرده، سری به پریوت درایو زده و سپس به طرف شمال براه افتاده تا به هاگوارتز برود . پریوت درایو در منطقه سوری است، که در جنوب لندن واقع شده است. از آنجائیکه منطق می گوید سیریوس باید از آزکابان به طرف نزدیکترین ساحل شنا کرده باشد، آن مکان باید جایی در کانال انگلیس، میان انگلیس و فرانسه باشد. چندین طرفدار سعی کرده اند مکان های دیگری را نیز پیدا کنند که شرایط لازم را داشته باشد.

اما رولینگ در این مورد کاملاً روشن صحبت کرده است. آزکابان در مکانی دور، در شمال واقع شده است، و سیریوس راهش به هاگوارتز را دور کرد تا به سوری سر بزند. این برای ما مشنگ ها عجیب بنظر می رسد، ولی ضرورتی ندارد که ایده های جادوگرها درباره «کوتاهترین مسیر» از علم هندسه ای که ما مشنگ ها بکار می بریم، استفاده کرده باشد. برای مثال اتوبوس شوالیه بنظر می رسد مسیرهایش را به ترتیب حروف الفبا انتخاب می کند. این منطق عجیب شباهت زیادی به منطق آسانتر بودن تغییر شکل دو شیء با اسم های مشابه به یکدیگر دارد (خوک گینه ای و مرغ شاخدار گینه ای). بنابراین ما نمی توانیم از روی اظهارات سیریوس درباره سفرش و منطبق کردن آن با یک نقشه مشنگی بفهمیم که آزکابان در کجا قرار دارد .

فرارها

ما حداقل از چهار فرار آزکابان خبر داریم و باور داریم که اینها تنها فرارهای آزکابان هستند، زیرا رون بعد از فرار سیریوس به وضوح اظهار می کند که «تا بحال سابقه نداشته است کسی از آنجا فرار کند» . البته این حرف درست نیست، ولی به احتمال زیاد فرارهایی که ما از آنها خبر داریم، تنها فرارهای آزکابان هستند.

    * بارتی کراوچ پسر – زمستان 1982

«تقریباً یکسال» پس از فرستاده شدن او به زندان، والدین کراوچ نقشه کشیدند تا جای او را با مادر در حال مرگش عوض کنند. بارتی کراوچ پدر که در آن زمان رئیس سازمان اجرای احکام جادویی بود، خانم کراوچ را برای ملاقات به آزکابان برد. در آنجا، او و بارتی پسر با خوردن معجون مرکب پیچیده به شکل یکدیگر درآمدند، و کراوچ پسر به همراه پدرش از آنجا رفت، در حالیکه مادرش به جای او ماند و مرد .

    * سیریوس بلک – ژولای 1993

کرنلیوس فاج در تابستان 1993 برای بازدید به آزکابان رفت، و یک نسخه از روزنامه پیام امروز را به سیریوس داد. ولی در صفحه اول آن، عکسی از خانواده ویزلی چاپ شده بود که موش دست آموز رون، خال خالی، نیز در آن بود. سیریوس تنها کسی بود که می دانست خال خالی در واقع یک جانورنمای ثبت نشده به نام پیتر پتی گرو است، که یک مرگ خوار نیز هست. سیریوس که خودش هم یک جانورنمای ثبت نشده بود، وقتی دیوانه سازها برایش غذا بردند به شکل یک سگ درآمد؛ در آن حالت توانست بدون اینکه آنها متوجه شوند از کنارشان رد شود و تا ساحل شنا کند .

    * آنتونین دالاهوف ، آگوستوس روک وود ، بلاتریکس لسترنج ، رودلفس لسترنج ، راباستان لسترنج ، مالسیبر و چهار مرگ خوار دیگر – ژانویه 1996.

با از دست رفتن کنترل وزارتخانه بر دیوانه سازها، ده «زندانی فوق امنیتی» موفق به فرار و پیوستن به ولده مورت شدند ( فرار مالسیبر، رودلفس و راباستان را از آنجا می دانیم که در آزکابان زندانی بودند، ولی در نبرد سازمان اسرار شرکت داشتند).

    * استن شانپایک ، لوسیوس مالفوی ، تراورز ، یکسلی و چندین مرگ خوار دیگر – تابستان 1997.

کینگزلی شکلبولت مطمئن بود که «یک فرار دسته جمعی اتفاق افتاده ولی وزارتخانه... روی آن سرپوش گذاشته». این حرف توضیح می دهد که چرا ولده مورت با وجود فرستاده شدن بسیاری از مرگ خوارانش به آزکابان در بهار قبل، همه آنها را در اختیار داشت .

اطلاعاتی درمورد وزارت سحر و جادو

وزارت سحر و جادو




« وزارت سحر و جادو روز خوشی را برای شما آرزو دارد...»

-- صدای ساحره خوشامدگو در ورودی وزارت.

وزارت سحر و جادو متولی دولتی دنیای جادوگری در بریتانیاست. ماموریت اصلی وزارت این است که نگذارد مشنگ ها چیزی از دنیای جادوگری متوجه شوند. مثل بیشتر سازمان های دولتی ، وزارت سحر و جادو نیز دارای تشکیلات اداری عظیم ، پیچیده و بی فایده است.

وزارت سحرو جادو از هفت سازمان تشکیل شده است که بزرگترین آنها سازمان اجرای قوانین جادویی است و بقیه سازمان ها هر کدام به گونه ای در برابر این سازمان مسئولند ، البته به استثنای سازمان اسرار .

ورودی های وزارت سحر و جادو در لندن قرار گرفته است. وزارت سحرو جادو شامل تعداد زیادی از سازمانها ، کمیته ها ، هیئت ها و دفاتری است که وظیفه آنها تدوین و اجرای قوانین و آیین نامه هاست.در کنار مخفی نگه داشتن فعالیت جادوگران و ساحران از دید ماگل ها ( و اجرای سریع افسون های حافظه هنگامی که کنترل اوضاع از دست خارج می شود ) ، وزارت سحر و جادو مسئولیت تجارت و روابط بین المللی را نیز به عهده دارد.

تعدادی از دفاتر اجرای قوانین در داخل وزارت قرار گرفته اند.وظیفه آنها ابلاغ و اجرای قوانین و آیین نامه ها ، برخورد با کسانی که امنیت را بر هم می زنند و اداره آزکابان ، زندان جادوگران می باشد.این دژ فوق امنیتی در یک جزیره کوچک در میان دریاهای دوردست واقع شده است.این دژ توسط دیوانه سازها محافظت می شود. وزارت همچنین نظارت و رهبری جوخه های کاراگاهان برای برخورد با مجرمین و همینطور کاراگاهان نخبه برای تعقیب جادوگران سیاه را به عهده دارد. وینزگاموت دادگاه عالی جادوگری است ، گروهی که به عنوان قاضی نهایی در دنیای جادوگری فعالیت می کنند.

نخست وزیر ماگل ها از وجود دنیای جادوگری مطلع است. احتمالا این مطلب در مورد رییس جمهور آمریکا و همچنین رهبران کشورهای دیگر دنیا هم صادق است.هم زمانی که سیریوس بلک از آزکابان فرار کرد (ژوئیه 1996) و هم زمانی که ده نفر از مرگخواران بزرگ از آنجا گریختند ، کورنلیوس فاج به اطلاع نخست وزیر مشنگ ها رساند که افراد فراری جادوگران خطرناکی هستند زیرا ماگل ها و جامعه جادویی را به یک اندازه تهدید می کنند.در موارد اضطراری که یک موجود جادویی به وسیله ماگل ها دیده می شود و مداخلات و توضیحات معمول کفایت نمی کند ، اداره گمراه سازی ( که بخشی از سازمان سازماندهی و نظارت بر موجودات جادویی است ) با نخست وزیر ماگل ها ارتباط برقرار می کند تا دروغ قابل باوری را برای ارائه به افکار عمومی بیابند .


جادوگری در سطح بین المللی


دیگر کشورها نیز دارای سیستم حکومتی مشابهی می باشند ؛ برای مثال بلغارستان وزارت سحرو جادوی مربوط به خود را دارد ، که وزیرشان آقای اوبلانسک ، ، برای تماشای دیدار نهایی جام جهانی در سال 1994 در جایگاه ویژه نشست. همچنین درنروژ و کشورهای دیگر هم وزرات سحر و جادو وجود دارد . تمامی این سازمان های دولتی قانون بین المللی رازداری جادوگران مصوب سال 1692 را امضا کردند که بسیاری از نیازهای کشورهای به خصوص را برای پنهان نگه داشتن دنیای جادوگران از چشم ماگل ها پیاده کرد.این مطلب احتیاج به آن داشت که هر کشور فعالیت هایی مانند کوییدیچ را زیر نظر بگیرد و گونه های مختلف موجودات جادویی را که در داخل مرزهایشان زندگی می کنند ، حفظ و از آنها حمایت کنند .

  • وزارتهای سحر و جادو :
    • آندورا
    • بورکینافاسو
    • بلغارستان
    • آلمان
    • نیوزلند
    • نروژ

تبعیض نژادی در دنیای جادوگری

تبعیض نژادی در دنیای جادوگری


یکی از مشکلات اساسی دنیای جادویی، تعصب و تبعیض بنا شده بر پایه «خلوص» خون جادوگری یک انسان است. بسیاری از اعضای خانواده های خون‌خالص ها قدیمی به دیده تحقیر به کسانی که خون‌خالص ها نیستند، می نگرند. این تبعیض به کل فرهنگ نفوذ کرده و در بسیاری از موارد به تعصب علیه «دورگه ها»، برای مثال هاگرید نیمه‌غول و موجوداتی مانند سنتورها، منجر می شود. ولدمورت با برگرداندن دشمنی طبیعی بین گروه های مختلف دنیای جادویی به نفع خودش، از این تعصب سوء استفاده می کند. بسیاری از مردم، مانند والدین و برادر سیریوس بلک، ابتدا مجذوب حمایت از ولدمورت شده بودند، چرا که او پیامی از تعصب نسبت به غیر خون‌خالص ها ها را تبلیغ می کرد.


به شکل جالب توجهی ولدمورت، که یک فلسفه خون‌خالص ها را جلو می برد، خود یک نیمه‌خالص است. ممکن است که طرفداران او این را ندانند، همان طور که بلاتریکس هنگامی که هری این واقعیت را به او گفت، طوری رفتار کرد که انگار هری به مقدساتش توهین کرده است. این نیز جالب است که به گفته دامبلدور، وقتی ولدمورت یکی از دو کودکی که مطابق با پیشگویی بودند را برای حمله انتخاب می کرد، نیمه‌خالصی مانند خود را انتخاب کرد که به نظرش خطرناک تر بود .

برای درک کل موضوع وضعیت تبار، باید طبیعت جادوگرها را درک کرد.

   1. به توانایی جادویی به شکل "قدرت" جادویی نیز اشاره شده است و همه جادوگران و ساحره ها این قدرت را در سطحی دارند. برای مثال، بارتی کراوچ پدر به عنوان «قدرتمند از نظر جادویی» وصف شده است.

   1. به گفته خون‌خالصان افراطی نظیر والدین سیریوس بلک، یک جادوگر فقط انسانی نیست که به نظر می آید ژن هایی در ترکیب مشخص دارد که به قدرت جادویی منجر می شود. با توجه به این فلسفه، جادوگران در واقع نژادی جدا از ماگل ها هستند (نژاد جادویی). منبع را به یاد داشته باشید – فقط به دلیل این که برخی خانواده های خون‌خالصان از این عقیده طرفداری می کنند نشانگر این نیست که ارزشی علمی هم داشته باشد. همزمان با این، توجه کنید که به گفته اسکمندر (جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آن ها)، جادوگرانی با اطمینان خیلی بیشتری وجود دارند که برای رده بندی ماگل ها به عنوان «جانوران» به جای «موجودات» بسیج شده اند.

   1. ماگل ها هیچ قدرت جادویی ندارند، اما روی هم رفته این مانع دیده شدن چیزهای جادویی توسط آنها نمی شود. در هر حال بدون راهنمایی شدن در مورد چیزهای جادویی، چشم های آنان به سادگی تمایل به رد شدن از آنها دارند.

         1. ماگل ها متوجه پاتیل درزدار نمی شوند – به نظر می رسد که چشمان آنان از مغازه ای در یک طرف به مغازه ای در طرف دیگر سر می خورد، بدون اینکه میخانه بین آنها را ببیند.

         1. ذهن ماگل ها می تواند تحت تاثیر قرار بگیرد، مثلا وقتی آنها به هاگوارتز نگاه می کنند، علامتی با نوشته «خطر، نزدیک نشوید» و یک خرابه می بینند.

   1. اگر به ماگل ها راهنمایی شود، آنها می توانند چیزهای جادویی را ببینند. به نظر می رسد که والدین هرمیون پاتیل درزدار را دیدند، چرا که وارد کوچه دیاگون شدند. اما بدون شک این فقط وقتی است که راه را به آنها نشان داده باشند.

   1. جادوگران سطح های بسیار متفاوتی از قدرت جادویی را دارا هستند. برخی، مانند بارتی کراوچ پدر، «قدرتمند از نظر جادویی» توصیف شده اند در حالی که دیگران، مانند نویل لانگ باتم، در نظر دارای قدرت محدودی هستند. در مورد نویل، این به نظر شرایطی می رسد که با تمرین قابل علاج است؛ گرچه همه عوامل تاثیر گذار بر سطح توانایی نویل به ما گفته نشده است (استفاده از چوبدستی پدرش به جای چوبدستی خود، تاثیرات حمله به والدینش، و ... – مک گونگال به او گفت که تنها عاملی که مانع اوست عدم اعتماد به نفسش است.)

اصطلاحاتی وجود دارند که با توجه به وضعیت خونی افراد استفاده می شوند(کمی مودبانه تر از بقیه آنها!).


 خون‌خالص ( اصیل )

جادوگر یا ساحره ای با تبار جادوگری "خالص"، بدون هیچ اجداد ماگلی تا هرجا که می تواند تعیین شود.

خانواده های خون‌خالص بسیار نادرند، و بنابراین به هم وابسته اند؛ با داده شدن انتخاب های ممکن محدود از همسران خون‌خالص، خون‌خالص ها رفته رفته کمیاب تر می شوند؛ زیرا یا اعضای آنها آزادی‌خواه تر شده و با دیگران ازدواج می کنند و در نتیجه فرزندان آنان دیگر خون‌خالص نمی شوند، و یا آگاهانه خود را به ازدواج های خون‌خالصی محدود می کنند.

توجه کنید که هیچ چیز خوب یا بدی در مورد اصیل بودن وجود ندارد. تنها موضوع برای حمایت از خلوص یک خون خالص این است که این، یا به یک شانس خوب نیاز دارد (عاشق کسی شدن که به نظر می رسد صلاحیت اصیل بودن را داراست) و یا به آگاهانه حمایت کردن از یک طرز برخورد متعصب نسبت به کسی که قابل قبول است. مشخصه دوم، دلیل این است که چرا بسیاری از این همه خانواده های اصیلی که می دانیم فلسفه ولدمورت را جذاب یافته بودند، آگاهانه راهکاری برای نسل هایی که تا درجه مشخصی، مطابق با او بودند، انتخاب کردند.


 نیمه‌خالص ( نیمه اصیل )

جادوگر یا ساحره ای با حداقل یک پدر یا مادر جادوگر، اما با حداقل یک پدر، مادر، مادربزرگ یا پدربزرگ ماگل.


ماگل زاده ( مشنگ زاده )


انسانی جادوگر متولد شده از پدر و مادر ماگل.


خائن به اصالت


خون خالصی که اصراری برای حمایت از خلوص خون خود ندارد.

خون خالص ها ها باید منحصر به فرد باشند، باید به چشم تحقیر به نیمه اصیل ها یا ماگل زاده ها نگاه کنند. اصیل هایی که این طرز نگرش متعصب را ندارند، خائن به خون نامیده می شوند.

اصولا از این اصطلاح برای اشاره به جادوگر یا ساحره خون خالصی استفاده می شود (عموما به عنوان توهین از طرف اصیل های متعصب، اما گهگاه برای طعنه زدن توسط کسانی که این اصطلاح برای آنها به کار می رود) که متعهد به این هوشیاری بسیار مورد تعصب واقع شده خون خالصیی نیستند.


 فشفشه

انسان بدون جادویی که از والدین جادوگر متولد شده است، و پدیده بسیار کمیاب تری از یک جادوگر یا ساحره ماگل‌زاده است.

انواع اژدها ها و توضیحاتی راجع به آن ها

گونه های اژدهاها

ده گونه اژدها در جهان است:


چشم عقیقی

اهل: نیوزلند(و استرالیا) - محل سکونت: دره ها - ظاهر: قوس قزحی(رنگین کمانی)  - اندازه: متوسط - چشمان: عقیق - چند رنگ- فاقد مردمک - شعله: قرمز روشن - غذا: گوسفند - رنگ تخم ها: خاکستری روشن -


گوی آتشین چینی(شیراژدها)

اهل: چین - محل سکونت: کوهستان ها - ظاهر: قرمز مایل به زرد با زایده های میخ مانند طلایی پیرامون چهره - چشمان: بر آمده - شعله: قارچی- غذا: خوک ها، انسان ها - تخم ها: زرشکی با خال های طلایی -


سبز چمنی ولزی

اهل: ولز - محل سکونت: آشیانه در کوهستان های بلند و مرتفع - ظاهر: سبز - شعله: اشعه های باریک - غذا: گوسفند - تخم ها: قهوه ای خاکی با خال های سبز -


سیاه هیبریدی

اهل: جزایر هیبرید(واقع در غرب اسکاتلند) - محل سکونت: نامعلوم - ظاهر: سیاه، فلس های زبر و ناصاف، برآمدگی سیاه طولی،دم اش تیز است - طول: بیش از 30 پا - چشمان: ارغوانی درخشان - غذا: گوزن -


دم شاخی مجارستانی

اهل: مجارستان - محل سکونت: نامعلوم - ظاهر: فلس های سیاه، شاخ های برنزه ، دم تیز(شاخی) - چشمان: برنزی رنگ، مردمک عمودی - شعله: بیش از پنجاه پا (طول شعله) -   غذا: بزغاله،گوسفند،انسان ها - تخم ها: سیمانی رنگ با پوست بسیار سخت -


دندانه دار نروژی

اهل: نروژ - محل سکونت: کوهستان ها - ظاهر: پوست سیاه، شاخه های برنزه ، قوزی در پشتش - نیش ها: سمی - غذا: هر پستاندار بزرگ، بانضمام جانوران آبی - تخم ها: سیاه -


زهر نیش پرویی

اهل: پرو - محل سکونت: کوهستان های پروی شرقی - ظاهر: صاف، مسی رنگ، شاخ های کوتاه - نیش ها: سمی - اندازه: کوچک(15 پا) - غذا: بزغاله ها، گاوها، مخصوصا انسان ها -

محل سکونت دندان زهری پرویی در این مدت مطرح نشده است، بنابراین این معمولا یک موضوع قیاسی است. از زمانی که اژدهاها به طور عمومی بوم های کوهستانی را ترجیح دادند و معمولا از مسیرشان خارج می شوند تا گونه های آنان را به خاطر بسپارند که از مزیت های دیگر برخوردارند. این دلیل قابل قبولی است که تصور کنند دندان زهری کوهستان ها را ترجیح می دهد. معلوم است که دندان زهری اهل پرو است و اینکه دنیای جادوگری با موفقیت موجودیت شان را از ماگل ها پنهان کرده اند. در حقیقت، فقط دلیل دیگر ممکن برای دندان زهری اهلی سکونت در صحرای غرب، بوم کوهستانی مرکزی و جنگل های بارانی شرقی است. صحرا به نظر ناخوشایند می آید،از زمانی که به ساحل دریا سفر کرده است و نسبتا بوم کوچکی است. کوهستان های مرکزی ممکن است، اما اما کوهستان های شرقی و جنگل های بارانی نسبتا سکنه ماگل کم دارد و برای دسترسی ماگل ها دشوار است، بنابراین شرق/شمال شرقی پرو به نظر میرسد احتمالا محبوب ترین مکان دندان زهری باشد.


شاخ دراز رومانیایی

اهل: رومانی (شاید در ایالت ترانسیلوانیا به خصوص) - محل سکونت: کوهستان ها - ظاهر: پوست سبزتیره ای، شاخ دراز درخشنده طلایی - 


پوزه پهن سوئدی

اهل: سوئد - محل سکونت: سطح کوهستان خالی از سکنه - ظاهر: نقرآبی - شعله: آبی درخشان


شکم پولادی اوکراینی

اهل: اوکراین(شاید بوم ترانسکارپاتیان که در مرزهای رومانی و مجارستان است) - محل سکونت: کوهستان ها ( شاید شمال کاراپاتیانز ) - ظاهر: خاکستری فلزی ، چنگال های دراز - اندازه: بزرگترین اژدهای زاییده شده، بیش از 6 تن وزن دارد - چشمان: قرمز عمیق -